اين رژيم را بايد سرنگون کرد!
سنگسار و عفو بين الملل
شهلا نورى

طبق گزارش سایتهای خبری: 9 زن و 2 مرد در زندانهای ايران در معرض خطر مرگ به وسيله سنگسار سر مي‌برند و در چنین شرایطی است که سازمان عفو بين الملل خواستار اصلاح قانون مجازات در ايران می شود! اين سازمان از مقامات رژيم اسلامى خواست كه قانون مجازات كشور را لغو يا اصلاح کنند و ترتيبی اتخاذ كنند كه تا آن زمان، دستورالعمل سال 2002 رييس قوه قضاييه مبنی بر تعويق سنگسار كاملا رعايت شود. این خواست پیرو نظریه "کمتر زجردادن قربانيان" طرح شده است.
لكُم اسمارت، رييس برنامه خاورميانه و شمال آفريقای عفو بين‌الملل گفت:‌ ما از اقداماتی كه اخيرا در جهت اصلاح صورت گرفته و گزارش‌های حاكی از اين كه مجلس در حال گفتگو در باره اصلاح قانون مجازات است، تا دست كم برخی از احكام سنگسار در مواردی كه "مصلحت" ايجاب مي‌كند به حال تعليق درآيد، استقبال مي‌كنيم. ولی مقامات بايد از اين مرحله بسيار فراتر روند و برای اطمينان از اين كه قانون مجازات جديد نه اجازه سنگسار برای اعدام را بدهد و نه شيوه‌های ديگر اعدام را برای زنان مجاز بداند، گام‌های لازم را بردارند. اینگونه پیامها به حکومت جمهوری اسلامی در شرایطی فرستاده می شود که جعفر كيانی در 5 ژوئيه 2007 در دهكده آقچه‌كند نزديك تاكستان در استان قزوين به وسيله سنگسار اعدام شد. او به دلیل رابطه خارج از ازدواج با مكرمه ابراهيمی مجرم شناخته شده بود. مکرمه و جعفر کیانی دو فرزند دارند و مکرمه در حال حاضر با یکی از فرزندان خود در انتظار مرگ به وسيله سنگسار در زندان بسر می برند.
عفو بين الملل نهايتا توصيه عدم اعدام براى زنان را ميکند-آنهم تدريجى- و در مورد الغا مجازات اعدام حرف نميزند. سياستشان اينست که شايد کم کم شاخ و دم اين قانون را بزنند! آنچه باعث می شود سازمان عفو بين الملل فقط به "نحوه" کشتن اعتراض کند و نفس قتل عمد دولتی را زیر سئوال نبرد، وجود "نمایندگان" کشورهایی است که از قانون شنيع اعدام دفاع ميکنند و آنرا "حق" خود ميدانند. در صد سال گذشته بحث "رادیکال" حول مسئله اعدام در طيف دولتها و اين نوع سازمانها فقط حول نحوه اعدام بوده است. و بهمین دلیل است که سنگسار از نظر این نمایندگان قرون وسطایی محسوب می شود و شاید تغییر آن به اعدام از نوع حلق آویز کردن کافی باشد تا جمهوری اسلامی را از لیست نقض کنندگان حقوق بشر خارج کند.
نمایندگان سازمان عفو بين المل به این امر واقف هستند که حکومت صد هزار اعدام جمهوری اسلامی در آستانه 8 مارس سال 2007 فعالان جنبش زنان را به همین دلیل دستگیر کرده و قرار است با پاپوش دوزی و اتهاماتی از جمله "اختلال در نظم عمومی" و "اقدام عليه امنيت كشور"، تحت محاكمه قرار دهند. آنها خوب می دانند که وحشت ناشی از اقدامات تروریسم جمهوری اسلامی که ستون فقرات تروریسم اسلامی است تنها دلیل عقب نشینی آنها در مقابل حکومتهای اسلامی نیست!! آنها سردرگم و مغشوش اند! از لحظه اى كه اسلام سیاسی وارد‌ ميدان شد، ادیان و مذاهب دیگر نیز دنباله رو آنها شدند و هر کدام براى احياى ارتجاع اهل عتيق مسابقه گذاشتند. اينها عليه هرآنچه مردم جهان تحت نام سکولاریسم و عصر جدایی دین از دولت بدست آورده بودند، حمله کردند. اگر مقاومت جبهه انسانيت و مدرنيسم و سوسياليسم در مقابلشان نباشد، اينها دنيا را به بربريت قديم ميبرند.
دست به دامن سازمانها و نهادهایی از این جمله نه به این دلیل است که احزاب سرنگونی طلب دچار توهم شده اند، بلکه به این دلیل است که این نهادها هم چشمهایشان را به جنایت علیه بشریت در کشوری به نام ایران باز کنند و گرنه ما دست از تلاش در جهت لغو حکم اعدام بعنوان قتل عمد دولتی بر نمی داریم و اعتقاد داریم که  مبارزه جهت نجات حتی یک نفر از اعدام، مردم جهان را یک قدم به انسانیت نزدیک می کند!

دیگر نوشته ها از شهلا نوری